نوشته و ویرایش شده توسط مجله ساحل دانش
مقصد از زندگی چیست؟ این سوال و هزاران سوال دیگر درمورد مقصد از زندگی امکان پذیر ذهن شما، من یا هر کس فرد دیگر را به خود مشغول کنند. برای مثال این که مقصد زندگی چیست؟ ماهیت زندگی چیست؟ چرا سالها درس میخوانیم و نزدیک به ۸۰هزار ساعت از عمرمان را کار میکنیم؟ چرا نسل بعدی و نسل بعدترش هم همین کار را تکرار میکنند؟ مقصد انسان از زندگی همین چیزهاست؟ به گمان زیاد باید مقصد بزرگتر و ارزشمندتری وجود داشته باشد. موافق نیستید؟ برای رسیدن به جواب این سوال و از بین بردن ابهامات تصمیم داریم جواب ۱۶ نفر از افرادی را که به این سوال جواب حرف هایاند و به نظر میرسد مقصد از زندگی خود را یافتهاند، با هم بخوانیم. با ما همراه باشید.
۱. دالایی لاما (The Dalai Lama)
«شادبودن مقصد واقعی زندگی است.»
قدیسی بهنام تنزین جیاتسو، ملقب به دالایی لاما، اکنون رهبر بوداییان تبت است. تنزین جیاتسو طبیب روح است و مطلب همیشگیاش صلح و شفقت برای همه مردم دنیاست.
«من معتقدم مقصد واقعی زندگی شادبودن است. هسته وجودی ما قناعت است و من با دقت به توانایی ناچیزم دریافتهام هرچه زیاد تر به خوشحالی دیگران دقت کنیم، حس خوبتری درونمان تشکیل میبشود. حس محبت به دیگران خودبهخود ذهن را آرام میکند و هراس و ناامنی از شما دور میبشود و این حس به شما قوت میدهد با هرگونه مانعی که با آن مواجه میشوید، مقابله کنید و این منشأ مهم پیروزی در زندگی است، چون ما تنها موجودات روی زمین نیستیم. این نادرست است که همه آرزوهایمان در شادمانی خودمان خلاصه بشود. یقیناً نباید بیرون از خودمان به جستوجو خوشحالی باشیم، این رمز گسترش اسایش درونی است.»
۲. استیو پاولینا (Steve Pavlina)
«مقصد از زندگی کشف و توانایی است.»
استیو پاولینا در ۱۹سالگی در یک سلول فردی زندانی شد، ولی تصمیم گرفت به جستوجو رشد شخصیتی خود برود و درنهایت تبدیل به یکی از بزرگترین وبلاگنویسان موفق دنیا در عرصه گسترش فردی شد. اگر میخواهید سری به وبلاگ او بزنید، پیشنهاد میکنیم زمان مناسبی را انتخاب کنید، چون محتوای وبلاگ او بهشدت اعتیادآور است!
۳. بایرون کیتی (Byron Katie)
«برای فهمیدن بهتر این که مقصد از زندگی چیست، باید بدانیم واقعا مقصد از زندگی چه چیزی نیست.»
بایرون کیتی فردی بهشدت افسرده می بود که دست به خودکشی هم زده می بود، اما وقتی که به درستی فهمیدن کرد چطور میتواند زندگیاش را تحول دهد، توانست به همه رنجهایش تسلط کند. چیزی که او فهمیدن کرده می بود این است: «وقتی که افکار بد را باور کنید، علتناراحتیتان خواهد شد، اما اگر به آنها اهمیت ندهید دیگر رنج نمیبرید. این یک فرایند زیاد ساده و در عین حال زیاد قوی است، اما یقین باشید جواب میدهد! من بهشدت پیشنهاد میکنم که فقط فکر خوب کنید.»
۴. کریس گیلبیو (Chris Guillebeau)
«مقصد در زندگی احتمالا یک جفت چکمه و گربهها باشند.»
جواب کریس احتمالا مقداری شگفت باشد، اما شگفتی نکنید، چون خودش هم آدم خاصی است. او نمونه زنده و واقعی فردی است که میتواند به شما اثبات کند دلیلی ندارد در زندگی از همان رویهای پیروی کنید که دیگران پیروی میکنند. لزومی ندارد همانند دیگران باشید. این مرد یاغی معتقد است اگر بخواهی، میتوانی اجازه ندهی هیچ عامل بیرونیای تو را محدود کند و بال و پرت را ببندد. این مرد همه سرزمین های دنیا را دیده است، هر ۱۹۳ سرزمین جهان را، بعد طبیعی است که حداقل یکیدو راز درمورد زندگی بداند. میتوانید ویدئوی او بهنام «چکمهها و گربهها» (boots and cats) را در یوتیوب ببینید.
۵. کریستی ماری شلدون (Christi Marie Sheldon)
«تنها مقصد زندگی که میتواند ارضاکننده روح آدمی باشد، عشق است. اجازه بدهید آنچه روحتان را لبریز از شادمانی میکند راه را به شما نشان بدهد. این همه کاری است که باید انجام بدهید؛ زمانها را رهبری کنید!»
کریستی توانایی جالبی دارد. فقط کافی است به یک نفر نگاه کند تا بفهمد او هدفی در زندگیاش دارد یا نه. او انرژیدرمانگری پیشرو و همینطور متخصص کشف و شهود است. رسالت او در این جهان فرستادن عشق و انرژی مثبت برای همه انسانها است!
۶. متیو سیلور (Matthew Silver)
«خداوند به ما قوت تصمیمگیری و اراده داده است، اما باید از قلبمان برای یافتن آن منفعت گیری کنیم.»
اگر روزی در شهر نیویورک مردی را دیدید که زیرپوشش را دور یک حیوان پیچیده و پرسه میزند، آهنگهای سرگرمکننده میسازد و به شما میگوید دم را غنیمت بشمارید، بدانید متیو را دیدهاید! او آرتیست خیابانی معروفی است، اما طبق معمول با فردی دیوانه نادرست گرفته میبشود! بهجرئت میتوان او گفت متیو که مطلبآور عشق و زندگیکردن در لحظه و اکنون است، در شهر شلوغ و بیدروپیکری همانند نیویورک از همه با هوشتر به حساب میآید.
۷. رالف اسمارت (Ralph Smart)
«باور دارم مقصد از زندگی این است که به بهترین نسخه خودمان تبدیل شویم.»
رالف فردی است که عمیقا در مفهوم زندگی غرق شده است و ما را تشویق میکند از همه تصورات و ادراکات فراتر برویم. او از طریق کانل یوتیوبش بهنام «اینفینیت واترز» (Infinit Waters) به افراد پشتیبانی میکند که آگاهی خود را گسترش دهند و پتانسیل واقعی خود را به کار بیندازند. بعد اگر میخواهیم بدانیم مقصد ما از زندگی چیست احتمالا بد نباشد به کانال رالف سری بزنیم.
۸. پارکر هسر (Parker Heuser)
«مقصد از زندگی کشف محیط اطرافتان است، کشف خودتان و آنچه آموختهاید. پیروی قلبتان و تکامل معنوی خود باشید.»
پارکر و دوستانش، الکسی و گمبل و مکس گاتفیلد، افرادی پرانرژی در زندگی می باشند! افراد بسیاری در شبکههای اجتماعی از ویدئوهای ماجراجویانه و پراشتیاق آنها برای سرگرمی الهام میگیرند. میتوانید ویدئوی «۳ سال مسافرت در ۳ دقیقه» آنها را ببینید و لذت ببرید. این ویدئو حال شما را خوب میکند و سر شوقتان میآورد.
اگر میخواهید بزرگترین مقصد زندگی خود را کشف کنید، محیط اطرافتان را کشف کنید، درمورد جهان بیاموزید، هر سرزمین فرد دیگر را که میتوانید ببینید، دانش خود را با فهمیدن سازوکار ذهن و این که چطور میتوانید توانایی ذهن را افزایش دهید، گسترش دهید. خودتان را کشف کنید، ببینید به چه چیزهایی علاقه دارید و چه چیزی برایتان خوب است. بزرگترین تفریحتان چیست؟ آیا بهمعنی واقعی زنده هستید و زندگی میکنید؟ پیروی قلب خود باشید، کارهایی را انجام دهید که خوشحالتان میکنند. روحتان را همانند یک پروانه پرواز دهید و حس سبکی کنید و در نهایت با آگاهی حقیقی در پی تکامل معنوی خود باشید.
حقیقت انسان روح اوست، نه جسم مادیاش و زندگیای که ما میشناسیم فقط یک قدم بهسوی تکامل معنوی بشری است، به این علت مقصد از زندگی این است که برای بهترشدن هر کاری که میتوانیم انجام دهیم و درنهایت با آگاهی حقیقی خود را برای زندگی بعدی آماده کنیم.
۹. بری دونپورت (Barrie Davenport)
«مقصد از زندگی آگاهانه و عاشقانه زیستن در لحظه است، بیپروا عشق ورزیدن، همیشه آموختن و به جستوجو ماجراجویی و رشد بودن و گسترش صلح و مهربانی در همه طول مسیر زندگی.»
بری مشتاق پشتیبانی به افرادی است که میخواهند خودشان را اشکار کنند و بفهمند بزرگترین انگیزه زندگی آنها چیست. او به آنها پشتیبانی میکند شور و اشتیاق بیشتری در زندگی داشته باشند. پیشنهادهای عملی و کاربردی او به افراد پشتیبانی میکند الهامقسمت روح خود باشند و آنها را برای حرکت در مسیر مدنظرشان هدایت میکند.
۱۰. گری واینرچوک (Gary Vaynerchuk)
«مقصد از زندگی میراثی است که همانند ستاره شمالی همه خانوادهی مرا در آینده هدایت خواهد کرد.»
گری مؤسس یک شرکت ساخت سریالهای بلند و کارفرمای شبکهای اجتماعی است. او عاشق به حقیقت تبدیلکردن احساسات است. همه تلاش او این است که به انسانها نشان بدهد در این عصر اینترنت هیچ بهانهای برای انجامندادن کارهایی که خوشحالمان میکند وجود ندارد.
۱۱. جاستین ماسک (Justine Musk)
«مقصد از زندگی ترویج توانمندیها و موهبتهای خود و تلاش برای کسب دانش درونی و ترقی روحتان در همه طول عمر است. این مقصد چیزی است که شما وقتی و در جایی انجامش میدهید و ماهیت شما را نمایان میکند. این خدمتی است که دیگران به شما میکنند. مراقبت از خودتان در واقع مراقبت از جهان است.»
فردی که زندگی را اینگونه میبیند، شخصی است که تصادف اتومبیل او را بیدار کرد. هنگامی ۸ سال از زندگی مشترکش با کارآفرین برجسته، ایلان ماسک، قبل می بود حس کرد که نقش او فقط یک همسر خوشگل و دلنشین در حاشیه است. بعد تصمیم گرفت در سایه همسر موفقش نماند و خودش رهبر داستان زندگی خود باشد و امروز او نویسندهای بااستعداد، قوی و پرشور است.
۱۲. الکس بلک ول (Alex Blackwell)
«مقصد از زندگی عشق ورزیدن بدون توقع و رسیدن به این باور است که شما همیشه با لیاقت دریافت عشق هستید.»
الکس در اغاز طلاق دریافت که باید تغییرات اساسی در زندگی خود تشکیل کند. هرچند او نتوانسته می بود ازدواجش را نجات دهد (و آن را تبدیل به یک چیز خوشحالکننده کند)، تصمیم گرفت تجربیاتش را در اختیار دیگران قرار بدهد. او در وبلاگش آشکارا و صادقانه ازمایش ها سفرهایش را برای تشکیل تغییرات مثبت در زندگی با دیگران به اشتراک میگذارد.
۱۳. ویل مایکل (Will Mitchel)
«مقصد از زندگی خودشکوفایی است؛ شکلدادن جهان در نگاهمان از طریق دستیابی به آنچه پتانسیل واقعی ماست.»
ویل از ۱۲سالگی و از وقتی که مدرسه میرفت کسبوکار خود را راه انداخت. او کارآفرینی اینترنتی است و هماکنون با بهترین دوستش، کایل اشنرودر، «بروس استارتآپ» را با مقصد پشتیبانی به کاریابی و ساختن کسبوکار موفق برای افراد راهاندازی کرده است. مطلب مهم این استارتآپ این است: شما نیازی به کار ندارید.
۱۴. جاشوا بیکر (Joshua Becker)
«مقصد از زندگی خدمت به دیگران است.»
چند سال پیش، جاشوا و خانوادهاش از شر بیشتر از ۷۰درصد از اموال و داراییهای خود خلاص شدند. آنها دریافته بودند چیزهای کمتر بهمعنی زندگی زیاد تر است. اکنون این معلم مینیمالیست به افراد برای سادهترکردن زندگیشان پشتیبانی میکند تا اجازه بدهند فضای بیشتری برای چیزهای واقعا مهمتر باز بشود.
۱۵. لومینیتا ساویز (Luminita Saviuc)
«مقصد از زندگی دوست داشتن حقیقی است.»
او کیست؟ لومینیتا در مقصد خلاصه میبشود. کلمات او که حاصل معرفت و حکمتاند، همانند عصایی جادویی قلب مردم سراسر جهان را میلرزانند. اگر تا این مدت او را نمیشناسید، مقاله محبوب او با گفتن «۱۵ چیزی که برای شادبودن باید ترکشان کنید» را بخوانید که بیشتر از ۱٫۲میلیون بار در فیسبوک به اشتراک گذاشته شده است.
مقصد از زندگی چیست؟ عشق… عشق حقیقی. به عاشقی واقعی تبدیل شوید و آنگاه از خود پرتوهای عشق را به اطراف بتابانید. به افرادی که دوستتان دارند عشق بورزید و همینطور به افرادی که دوستتان ندارند! ملزوم نیست حتما سزاوار عشقورزیدن باشند تا به آنها عشق بورزید، چون این تنها چیزی است که میتوانید به دیگران ببخشید. جستوجو زمان برای عشقورزیدن باشید، بدون دقت به این که در کجا یا مشغول چه کاری هستید. احتمالا نتوانید به فردی پشتیبانی کنید، اما میتوانید عشقی پرقدرت را سپس از چیزهایی که میبینید و انجام میدهید، حس کنید.
زندگی عشق است و عشق زندگی است. هنگامی عشق بیشتری در رگهای ما جاری بشود، تبدیل به نشاط زیاد تر میبشود، دید ما را روشنتر میکند و این هنگامی سادهتر میبشود که نهتنها به قلب و روح خودمان، بلکه به قلب و روح هر حاضر زندهای که روی این سیاره زندگی میکند، متصل شویم.
۱۶. برندان بیکر (Brendan Baker)
«مقصد از زندگی ساختن چیزی متفاوت است، متفاوت و مثبت!»
برندان در جوانی در شغلش به پیروزی رسید. او زیاد سریع دریافت رسیدن به پیروزی لزوما رسیدن به شادمانی برابر با دیگران نیست. مفهومی که او به آن دست یافت علتشد به دیگران برای دستیابی منافعشان پشتیبانی کند. زندگی واقعی وقتی اغاز میبشود که به مقصد والاتری فراتر از خودتان متصل میشوید.
۱۷. هنری دیوید ثورو (Henry David Thoreau)
«آنچه در برابر ما و آنچه پشت سر ماست، در قیاس با آنچه در درون ماست، ناچیز است.»
هنری دیوید ثورو، نویسنده و فیلسوف آمریکایی، به استقلال فردی، سادگی و زندگی هماهنگ با طبیعت باور داشت. او بر این باور می بود که قوت واقعی درونی است و انسانها باید به خودشناسی و کشف توانایی های درونیشان بپردازند. کتاب مشهور او والدن مثالای از دیدگاه او نسبت به زندگی ساده و اصیل است که تأثیر بسیاری بر جنبشهای طبیعتگرایانه و فلسفه خودکفایی داشته است.
۱۸. زونون (Zeno)
«مقصد زندگی، زندگی کردن در هماهنگی با طبیعت است.»
این دیدگاه که از فلسفه باستانی ریشه میگیرد، به ما یادآوری میکند که در دنیایی که مدام در تحول است، ربط و هماهنگی با طبیعت میتواند راهگشای اسایش و اعتدال روحی باشد. زندگی در هماهنگی با قوانین طبیعت، به ما پشتیبانی میکند تا از تنشهای روزمره فاصله بگیریم.
۱۹. پابلو پیکاسو (Pablo Picasso)
«معنی زندگی یافتن موهبت شما است. مقصد زندگی بخشیدن آن است.»
پیکاسو، هنرمندی که زندگی را از دریچهی خلاقیت دید، معتقد است که هر فرد دارای توانمندیها و توانایی های منحصر به فردی است. کشف این توانایی و منفعت گیری از آن به سود دیگران، معنی واقعی زندگی را رقم میزند.
۲۰. تیک نات هان (Thich Nhat Hanh)
«اسایش در درون شما است، آن را در جستجوی چیزهای بیرونی گم نکنید.»
تیک نات هان، راهب بودایی و استاد ذهنآگاهی، پافشاری بسیاری بر وجود در لحظه و پذیرفتن اسایش درونی داشت. او معتقد می بود که انسانها با تمرین ذهنآگاهی میتوانند به آرامشی پایدار دست یابند و از دغدغههای ذهنی رهایی اشکار کنند. آموزشهای او ترکیبی از فلسفه بودایی، مدیتیشن، و روشهای عملی برای داشتن یک زندگی آگاهانه و پرمعنا می بود.
۲۱. ساموئل باتلر (Samuel Butler)
«زندگی کردن همانند عشق ورزیدن است – همه علتعلیه آن است، و همه غریزه سالم برای آن.»
باتلر ما را به چالش میکشد تا از چارچوبهای سنتی و منطقی فراتر رفته و با همه وجود عاشق زندگی شویم. زندگی، همانند عشق، نیازمند ریسکپذیری، شجاعت و باور به نیروی درونی است که بر هر مانعی تسلط میکند.
۲۲. ویکتور هوگو (Victor Hugo)
«بزرگترین خوشبختی زندگی این است که قانع شویم که دوست داشته میشویم.»
هوگو بر این باور است که عشق به خود، پایه و مبنا خوشبختی واقعی است. هنگامی ما به خودمان ایمان داشته باشیم و خود را بپذیریم، توانایی تشکیل ارتباطات عمیق و معنیدار با دیگران برایمان فراهم میبشود.
۲۳. جوزف ادیسون (Joseph Addison)
«سه چیز برای خوشبختی در این زندگی الزامی است: چیزی برای انجام دادن، چیزی برای دوست داشتن و چیزی برای امید داشتن است.»
ادیسون با این جمله به اهمیت داشتن مقصد و شور زندگی اشاره میکند؛ داشتن کاری برای انجام دادن، عشق برای تقسیم کردن و امید برای پیشروی، از ارکان اساسی رضایت و خوشبختی در زندگی می باشند.
۲۴. نلسون هندرسون (Nelson Henderson)
«معنی واقعی زندگی کاشتن درختانی است که انتظار ندارید زیر سایه آنها بنشینید.»
این جمله نمادی از بخشندگی بیکوتاه و دقت به آینده نسلهای بعدی است. کارهای ما در زندگی امکان پذیر در زمان حاضر همیشه نتیجهقسمت نباشند، اما با گذشت زمان، میتوانند به میراثی مورد قیمت تبدیل شوند. مقصد از زندگی چیست؟ به نظر هندرسون ساختن آینده.
۲۵. اسکار وایلد (Oscar Wilde)
«مقصد زندگی خودسازی است. تحقق کامل ظرفیتهای طبیعی انسان؛این همان چیزی است که هر یک از ما برای آن اینجا هستیم.»
وایلد معتقد است که زندگی فرصتی است برای رشد و تکامل فردی؛ هر فرد با تلاش برای شناخت بهتر خود و شکوفا کردن پتانسیلهای نهفته، به تحقق کامل شخصیت خود نزدیکتر میبشود.
۲۶. هلن کلر (Helen Keller)
«زندگی جز یک ماجراجویی جسورانه چیزی نیست.»
کلر با این گفتن، اهمیت پذیرفتن چالشهای زندگی و جرأت برای روبه رو با ناشناختهها را برجسته میکند. زندگی بدون ماجراجویی، از بین میرود و تنها افرادی که جرأت ریسک را دارند، میتوانند به ازمایش ها واقعی و مورد قیمت دست یابند.
۲۷. ای. ای. کامینگز (E. E. Cummings)
«بی نتیجهترین روزها، روزهایی می باشند که در آنها خندهای نباشد.»
خنده و نشاط، نه تنها نشانهای از سلامت روح، بلکه عنصری الزامی برای نگه داری امید و انگیزه در برابر سختیهای زندگی می باشند. هر روزی که لبخند نزنیم، فرصتی از دست رفته برای تواناییی نشاط است.
۲۸. رابرت فراست (Robert Frost)
«در سه کلمه میتوانم هر آنچه را که در رابطه زندگی آموختهام خلاصه کنم: میگذرد.»
فراست به ناپایداری زمان و گذر زمان اشاره میکند. فهمیدن این مسئله میتواند ما را ترغیب کند تا با اسایش به لحظههای زندگی بنگریم و از هر لحظه به بهترین نحو منفعت گیری کنیم.
۲۹. جان لنون (John Lennon)
«زندگی همان چیزی است که هنگامی مشغول برنامهریزیهای دیگر هستید اتفاق میافتد.»
لنون به اهمیت وجود ذهن در لحظه حال اشاره میکند. در حالی که برنامهریزی و مقصدگذاری مهم می باشند، نباید اجازه دهیم که دغدغههای آینده مانع از لذت بردن از اکنون شوند.
۳۰. بودا (Buddha)
«در قبل ساکن نشوید، رویای آینده را نبینید، ذهن را بر لحظه حال متمرکز کنید.»
بودا ما را به تمرکز بر این لحظه دعوت میکند. زندگی در زمان حال، کلید دستیابی به اسایش ذهنی و رضایت قلبی است.
۳۱. رالف والدو امرسون (Ralph Waldo Emerson)
«خودت بودن در دنیایی که مدام تلاش میکند شما را به چیز فرد دیگر تبدیل کند، بزرگترین دستاورد است.»
امرسون بار دیگر پافشاری میکند که اصالت و خودشناسی، پایههای مهم پیروزی و رضایت در زندگی می باشند. هنگامی به خودمان وفادار باشیم، میتوانیم از مسیر زندگی با قوت و مطمعن به نفس عبور کنیم.
۳۲. آنتونی رابینز (Tony Robbins)
«تنها سفر غیرممکن، سفری است که هیچ زمان اغاز نمیکنید.»
رابینز ما را به اغاز کردن تشویق میکند؛ هر قدمی که در مسیر زندگی برمیداریم، حتی اگر کوچک باشد، ما را به تحقق اهدافمان نزدیکتر میکند.
۳۳. رابرت بیرن (Robert Byrne)
«مقصد زندگی، زندگی موثر است.»
بیرن در بر این مسئله پافشاری دارد که زندگی بدون مقصد و معنی همچون سفری بیآخر بدون مقصد است. هر فرد با تعیین اهداف و تلاش مستمر برای دستیابی به آنها، میتواند زندگیای پر از معنی و قیمت رقم بزند.
سخن پایانی؛ سوال بزرگی که در پاسخی ساده نهفته است
امکان پذیر «مقصد از زندگی چیست» سوال سختی به نظر برسد و تعداد بسیاری از ما زمان بسیاری را صرف فکرکردن به این سوال کنیم. اما با نگاهی به جوابهای دادهشده، فهمید میشویم چندان هم پیچیده به نظر نمیرسد. خدمت به دیگران، عشق بیقیدوشرط، تصورکردن و فهمیدن همه پتانسیل وجودیمان همه انها در یک چیز خلاصه خواهد شد: حس خوب!
چه چیزی بهتر از حس شور و شوق و داشتن شوق در کل زندگی است؟ این که فردی را دوست داشته باشیم و بدانیم که او هم ما را دوست دارد؟ چه چیزی بهتر از حس زندهبودن، آزادی و پرانرژیبودن در همه زندگی است؟
برای من وجود هزاران هزار حس خوب که در همه عمرم در این سیاره وجود دارند، علت زیاد خوبی برای زندگی است. شما چه دلیلی برای زندگی دارید؟

فرمول نشاط و مثبتاندیشی را یاد بگیرید و با افسردگی خداحافظی کنید
دسته بندی مطالب
مقالات کسب وکار